سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گل گندم

دل نوشته هایی از جنس بلور

 

می چکه نم نم بارون
رو تن خیس خیابون

چقده بی آشیونه
طفلی گنجیشک رو ایون

می خونه جیک جیک و نالون
شعر گندم زار ویرون

نمی تونه پر بگیره
میون گلای گلدون

تک و تنها توی این غربته سرده
کنج سینش انگاری یه کوه درده

اون روزا اونوره کوهها
طفلکی دنیایی داشتش

کنج گندم زار وحشی
چشمه مرغابی داشتش

حالا دائم چشمه پیر
خونه کرده تو رگاش

بوی گندم زار و داره
لحظه لحظه نفساش

یادشه جفت قشنگش
سر میذاشت روی پراش

زیر خلوته گل سرخ
بوسه می زد به لباش

حالا تنها توی این غربته سرده
کنج سینش انگاری یه کوه درده

منم اون گنجیشکه نالون
از گذشته ها گریزون

پر کشیدم به دیارم
به هوای بوی بارون

حالا تنها توی این غربته سردم ای رفیق
پر درده توی این سینه خستم ای رفیق

حالا تنها توی این غربته سردم ای رفیق
پر درده توی این سینه خستم ای رفیق


نوشته شده در چهارشنبه 91/12/16ساعت 4:7 عصر توسط گندم نظرات () |

Design By : Mihantheme